[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 22:37 | |

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 20:6 | |

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 15:46 | |

بهترین حس دنیا.... وااااایییییی

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 15:38 | |

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 18:37 | |

خداقسمت همه کنه.......

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 17:2 | |

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 17:40 | |

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 19:42 | |

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 19:40 | |

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 11:40 | |

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 19:0 | |

فدای ی قطره اشکت

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 14:4 | |

شهادت حضرت زهرا(س)برهمه دوستدارانش تسلیت باد

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 18:9 | |

اینم سه قلوهای فینگیلیه ما

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 18:2 | |

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 17:28 | |

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 11:56 | |

قلب یخی ابشه نمیشه جمعش کرد مواظب این قلبا باشین

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 11:11 | |

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 17:14 | |

عاشق نشو میشکنی

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 7:18 | |

تــــوی این دنیـــا هر کسی داره یه چیزی میکشه.

یکی "درد" می کشه ؛

یکی "زجر" می کشه؛

یکی" نقاشی" می کشه ؛

یکی" سیگار "می کشه؛

یکی "داد" می کشه؛

یکی" سوت "می کشه ؛

یکی" ناز" می کشه ؛

یکی" تریاک" می کشه ؛

خلاصه میون اینهمه کشیدنـــــــــــی

مــ ـ ـ ــن

فقط می خوام نفس بکشم س

.

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 16:18 | |

ه کوه گفتم عشق چیست؟        لرزید.

 اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟     دیوانگیست!!!

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 16:16 | |

دلمان خوش است که مینویسیم

و دیگــران می
خـواننــد

و عــده ای می گـوینــد

آه چـه زیبــا و بعضــی اشـک می ریــزند

و بعضــی مـی
خنــدنـد

دلمــان خـوش اســت

به لــذت هــای
کــوتـاه

به دروغ هــایی که از راســت

بـودن قشنــگ تـرند

به
اینکــه کســی برایمــان دل بســوزاند

یـا کســی عاشقمــان شــود

با
شــاخه گلی دل می بنــدیـم

دلمــان خـوش
می شــود

به بـرآوردن خـواهشــی و چشــیدن لـذتـی

و وقــتی
چیـــزی مـطابـق مــیل مــا نبــود

چقـــدر راحـت لگـــد می
زنیـــم

و چــه ســــاده می
شـکــنیم

همــــه چیـــز را ...

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 16:12 | |

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد.

اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.

هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون…

بعد از یک ماه پسرک مرد…

وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت

مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… 

دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده…

دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد…

میدونی چرا گریه میکرد؟

چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 16:5 | |

میترسـَم از تنہـایــے. . .

از ڪـوچہ هاے خَـلوَتـــ. . .

از زندِگـــے سوتـــ و ڪــور. . .

مـטּ مُـتنفِـرَم از تنہـایـــے. . .

مـטּ میتـَرسَم از دَستـــ بــِدَهـَم عشقـَم را. ..

میتـرسـَم از سیاهـــے. . .

مـטּ میتـَرسـَم صِداـــے نَفسہــایـَم را بشنـَوم میتـَرسـَم از صِداــے قـلبـَم. . .

میتـَرسـَم روزــے سُـخنـــے نباشـَد بیـטּ مـا. . .

اَمــا. . .!

اَمـا خـَلوتـــِ دِلـَم را دوستـــ دارَم. . .

آرامـِش بــے اِنتہــا و سُڪـوتـــ دَر قـلبــَم را دوستـــ دارَم. ...

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 15:59 | |

[+] نوشته شده توسط cigare yeki در 15:44 | |